بنام و یاری آفریننده مهربان
علم سلاح جنگ شیطان است ، و صاحب سلاح را چون به اسیری برند بیشتر شرمساری برد.
شعر زیر بدون ادعای شاعری صرفاً بخاطر ثبت کلمات اصیل بختیاری و بویژه کلمات فاخری نظیر فعل کم یاب و بی نظیر " ترکستن " torekestan ( به آرامی حرکت کردن ) که در کتیبه مجسمه داریوش اول با متنی در باره آبراهه سوئزاست ، که او در مورد انتقال مجسمه خود از مصر به ایران ، بخاطرحرکت کند مجسمه ، از فعل زیبای " ترکستن " (خرامان خرامان رفتن) استفاده کرده است ، یا از کلمه بینظیر آرزو و آرزو داشتن که شاید از ده هزار سال تاکنون از کتیبه های سومری تا فارسی نو ساختار آوائی ماندگار خود را بدون هیچ تغییری حفظ کرده است . اگر سومرشناسان معنی درست این نوع افعال وکلمات اصیل ایرانی را درک کنند ، بخش اعظم مشکلات زبان سومری، بسود آن، که یکی از زبانهای اولیه ایرانیان و سایر گویش های همسو با فارسی است ، و بویژه فارسی نو حل خواهد شد .وظیفه دوست داران فرهنگ و تمدن ایرانی کوشش در جهت مستند کردن این تلاش های غرور آفرین است . (بطور قطع مردم و محققین ایرانی انتظار پاداش و القاب پر سرو صدای بیگانگان نظیر فلان السلطنه ، یا sir , و امثال آنرا ندارند . و با فروتنی در جهت اعتلای خانه مادری خود کوشا هستند، پس بیاری مردم و فرهیختگان آبادانی سرزمین خود را شتاب دهید . ). همینطور مواردی که اغلب در کتیبه های باستانی آورده شده اند ، اینها در کتیبه های سومری ، ایلامی ، بابلی ، اکدی ، آشوری و بسیاری منابع دیگر وجود دارند، بنظر میرسد وظیفه فرهنگستان ها علاوه بر معادل سازی و بومی سازی کلمات بیگانه ، یکی از منابع اصلی خود را هم باید کلمات گویش های همسو با فارسی قرار دهند ، مثلا چرا هنگامیکه در اکثر گویش های فارسی ما کلمه ای مانند " موج " داریم ، از کلمه بیگانه " پتو " استفاده میشود ، یا چرا مثلاً هنگامیکه برای قالیچه های پرز بلند خود کلمه بختیاری " خرسک " khersak را داریم ، ( خرس موی دراز دارد ) با هزینه بسیار احتمالاً یک کلمه مغولی - ایغوری ؟ " گبه " را که معنی آنرا نمی دانیم ، در دنیا بجای "خرسک " بنام خود تبلیغ میکنیم . این پاس داشت پارسی را کم رنگ میکند. یک ملت با تاریخ درخشانی که هرملتی آرزوی داشتن سوابق فرهنگی و تمدنی آنرا دارند ، نیازی ندارد ، تاریخ تسلط نکبت بار بیگانگان را با آب وتاب در متون درسی به زیان مردم خود تبلیغ کند. و نو آموزان خود را بدون هیچ نقد یا هوشداری وادار به آموختن آن کند . در زمانه ای که کشورهای دور ونزدیک بصورت جعلی برای تداوم استقلال خود و آمادگی گسترش و توسعه سرزمین های خود فرهنگ سازی میکنند ، مفاخر فرهنگی ، و تمدنی ما را از آن خود معرفی میکنند ، این بی دانشی است ، که ملتی تصور کند ، نیازی به اصلاح و بازسازی مناسب تاریخ وفرهنگ خود وپاسداری از آن ندارد. ما باید از گذشته و سرزمین هائی که از دست داده ایم ، پند بیاموزیم . بیگانه دوست سرزمین ( حتی غصبی ) خود است . حتی اگر ادعا کند ، ترا دوست دارد. بهوش باشیم تا خانه ما تنگ تر نشود ، و درتنگنا قرار نگیریم . اقوام ایرانی را دوست بداریم ، اختلاف افکنان بین اقوام زیاده خواهانی هستند ، که خواسته یا نا خواسته درخدمت منافع خود یا دشمن ملت ما هستند. پس برای بهروزی و توانمند سازی فرهنگی ومادی آنهارا با توزیع عادلانه منابع مادی و خدماتی ( و نه تبعیض) به یاری خدا در حد توان خود بیشترخشنود کنیم . زیرا رضای خدا در رضایت عموم مردم است . دانش های علمی برای دسترسی به توزیع عادلانه و اجرائی کردن آن و توانمند سازی نیازمندان واقعی وجود دارد . باید دراین راه که راه سعادت است گام برداریم . با توجه به" اصل عدالت " در مذهب مقدس شیعه امامیه ، که ترجیحاً برتر از" صفت عدالت " تلقی میشود ، و گفتار رهبر معظم " توسعه اقتصادی بدون عدالت " توجیه پذیر نیست . اسلام اجازه تملک من غیر حق نمی دهد، و در اسلام حق الناس مشمول مرور زمان نیست ، هیچ منعی برای رساندن حق به صاحب حق وجود ندارد ، و عدم برخورداری مسلمانان از حق خود پذیرفتنی نیست . ابوالحسن طبا ئی معروف به تقتقی در تاریخ فخری در باب مدیریت اسلامی جمله پر محتوائی دارد ، او در باره تقوا و ساده زیستی مدیر اسلامی همانندی جز امیر المومنین علی (ع) نیافته است ، و کوتاه میگوید : درمدیریت اسلامی " رئیس باید با رنج ریاست بسازد ". بی عدالتی خواست زیاده خواهان وطمع ورزان داخلی و خارجی است . که احتمالا اولی ها نادانسته تیشه به ریشه خود میزنند ، و دومی ها لاحول گویان در درون خود شادی میکنند. و برای آینده برنامه سازی میکنند .
لذا مردم ما نیازی به مدیران فاسد ندارند.
علم سلاح جنگ شیطان است ، و صاحب سلاح را چون به اسیری برند بیشتر شرمساری برد.
حافظ با شناخت مردم ایران که عموما ، در اکثر نقاط ایران از شرق و غرب تاشمال و جنوب کلاه نمدی داشته اند و هنوز هم بسیاری چنین هستند ، میگوید :
به خیر خاطر ما کوش کین کلاه نمد بسی شکست که بر افسر شهی آورد.
یا سعدی میفرمایند:
کسی که استعانت به درویش برد اگر بر فریدون زد از پیش برد .
یا اسدی طوسی گفته است :
به دو چیز گیرند مر ملک را یکی زعفرانی یکی پرنیانی
زر ناب نام ملک برنوشته دگر آهن آبدیده یمانی
زبانی سخنگوی و دستی گشاده دلی همش کینه همش مهربانی
روشن است ، که ایشان ابتدا داد و دهش و سخنوری را اولی میدانند. این البته تجربه سنتی ما بود ، و از این قدیمی تر اکثر کتیبه های سومری تا سومری نو هزاران سال پیش برای رئیس و مدیر جامعه سه وظیفه عمده ، تامین ارزاق عمومی ، حفظ دین و آئین مردم ، و حفظ امنیت مردم ، را در صدر کتیبه های خود نوشته اند.
یک شعر بزبان بختیاری
شش بند شعر اول و بند آخر در وصف حضرت صاحب الزمان (ع) است . و ظهور آن حضرت از آرزوهای ما است .
اید اووید، بهار اووید (عید آمد بهار آمد)
لوه سُهر و تیه کال و می سیا یی سوزه ئی و کد بلند بالا سزایی
lawe sohr o tie sozo mi teloey mah washi wo kad bland bala sezaey
لب سرخ وچشم قهوه ئی و مو سیائی سبزه ای و قد بلند ،شایسته بالا نشینی هستی
آسمون موایرسم به سیل افتو یا که وا مندیر بووم به مهر ایایی
asemon mo irasm be seyl afto yak e wa mander boom be mehr eyaey
ای آسمان من به تماشای خورشید موفق میشوم یا اینکه باید منتظر باشم تا او بمهر بیاید.
مه که زیده، مه مو مند زیر اورا ای خدا دی اور لات بس، بس نیاری
mah ke zide, mah mo man zir awra ey khoda di awrelat bas, bes nayary
ماه که زده است، ولی ماه من زیر ابر(غیبت کبرا) پنهان شده است ای خدا دیگر( غیبت کبرا) بس است ، بر او ابر( غیبت کبرا) را نیاوری
شو اور سی عاشقوو تنگی ایاره ای خدا ای اور لانه بس نداری
sho awr si asheqon tangi iyare ey khoda ey awrelane bes nadary
شب ابری برای عاشقها دلتنگی می آورد ای خدا این ابر( غیبت کبرای) خود را براو نگه نداری
مو هنی سیل ونم وو تی برَتم کاشکی کی سی ویدنت دیری نپایی
mo hani seyl wanom wo ti be ratom kashkhikhey si waidanet diri napaey
من هنوز نگاه میکنم و چشم براه هستم ای کاش برای آمدنت تعجیل کنی
کاش گدی گُلا که یان ریت ابینُوم وارهنه همه گلا په کی ایایی
khash godi gola ke yan to teym eyaey wahrane hame gola pa key eyaey
کاش می گفتی هنگامیکه گل های سرخ بیایندروی مرا می بینی
گل ها همه تمام شدند، پس کی می آئی
کرگل من ماله مون سی یار جونی هی اگون ایسو ، اندی کی خو بیویی
korgal-on mem mal-le-mon si yar joni hi agon isso adi key kho bi-o-ey
پسرها در آبادی ما برای یار محبوب خود همیشه میگویند، اکنون آیا کی میخواهی بیائی
مشک دونه شینیدی هوله کنم سیت مَنده بیدی نتری تا تیم ایایی
mashke done shinidi hol konom sit mande bidi natari ta teym eyaey
از بس مشک دوغ را بهم زدی برایت نگران شدم خسته شده ای و نتوانی نزد من بیائی
تیر و تووسی ، تووته زدیر ابینوم تش ودیدد چاله نه، تا کی اپایی
tir o tawsi, tawete ze dir ebinom tash o dide chalete, ta key eypaey
تیر ( وردنه) توسی تخته وردنه زنی و تابه پخت نان ترا از دور میبینم آتش و دود منقل را تا کی مراقبت میکنی
وری وا پا و بیو به گِرد پرزین گرد پرزین شو تُروکِستُم که یایی
wory wa pa wo biaw be gerd parzin gerd parzin sho torokestom ke yawey
بلند شو و بیا اطراف پرچین من گرد پرچین به آرامی حرکت میکنم که تو بیائی
اِ وسته چو منه مال زوایه هامون تش بووت هم نی هِلن ز در دروایی
ewaste chaw mene mal ze wayehamon tash bawt ham ni helen ze dar derawey
دلدادگی ما در آبادی شایع شده است و خانواده پدرت نمی گذارند تو بیرون بیائی
خوو گُن یا لیش گُن ز آرزومون خُت دونی، خدا دونه خُت بی وفائی
khowe gon ya lishe gon ze arezomon khot doni, khoda done to bi wafaey
چه خوب بگویند چه بد بگویند از آرزوهایمان خودت میدانی ، خدا هم میداند که تو بی فائی
اید اووی سوزه اوید تو تی مون نیدی ای خدا چاره بکن درد جدائی
eyd oweyd bahar oweyd to tey mo neydi ey khoda chare be kon dared jodaey
نوروز آمد، بهار آمد ، تو نزد ما نیستی ای خدا درد جدائی مارا درمان کن
سال نو سال بهروزی و سرفرازی انسان های شریف بویژه مردم ایران باشد . شاد باشید. و شاد کامی را تجربه کنید .
ف . عباسی
:: برچسبها:
علم سلاح جنگ شیطان است ,
و صاحب سلاح را چون به اسیر برند بیشتر شرمساری برد ,
,